ناظر خزانه و مالیۀ دولت، عهده دار عایدات ممکلت، کارپرداز لشکریان. صاحب دیوانی در قدیم شغلی بوده معادل با وزارت دارایی امروزی. رئیس دبیرخانۀ پادشاهی را صاحب دیوان رسالت می گفتند صاحب دیوان رسالت: رئیس دبیرخانۀ پادشاهی
ناظر خزانه و مالیۀ دولت، عهده دار عایدات ممکلت، کارپرداز لشکریان. صاحب دیوانی در قدیم شغلی بوده معادل با وزارت دارایی امروزی. رئیس دبیرخانۀ پادشاهی را صاحب دیوان رسالت می گفتند صاحب دیوان رسالت: رئیس دبیرخانۀ پادشاهی
دهی از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، 20000گزی شمال باختری خیاو، 15000گزی شوسۀ خیاو-اهر. جلگه، معتدل و سکنه 187 تن شیعه. آب آن از اهرچای و محصول آنجا غلات، حبوبات، پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو، 20000گزی شمال باختری خیاو، 15000گزی شوسۀ خیاو-اهر. جلگه، معتدل و سکنه 187 تن شیعه. آب آن از اهرچای و محصول آنجا غلات، حبوبات، پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
سرکار و ناظر خزانه و مالیۀ دولت. عهده دار عایدات مملکت. شغلی بوده است تقریباً معادل با وظیفۀ مستوفی یا مستوفی الممالک در این اواخر یا وزارت مالیۀ کنونی: پس از وفات سلطان محمود... مهم صاحب دیوانی غزنه بدو (ابوسعید سهل) داده آمده با ضیاع خاص. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 124). محمود شغل همه صنایع غزنی خاص بدو مفوض کرد، و این کار برابر صاحب دیوانی غزنین است. (تاریخ بیهقی ص 124). و صاحب دیوان سواران بیستگانیها بدهد. (تاریخ بیهقی ص 267). و سوری صاحب دیوان بینهایت چیز فرستاده بود نزدیک وکیل. (تاریخ بیهقی ص 275). و آنچه اکنون ضمان کرده بودند بطلبد و به نیشابور فرستد نزدیک سوری صاحب دیوان. (تاریخ بیهقی ص 345). و قاضی صاعد و صاحب دیوان نیشابور و رئیس پوشنگ... حاضر بودند. (تاریخ بیهقی ص 365). و بوالقاسم کثیر را که صاحب دیوانی خراسان داده بودند درپیچید. (تاریخ بیهقی ص 367). پیغام داد که بنده نگوید که حساب صاحب دیوان مملکت نباید گرفت. (تاریخ بیهقی ص 368). و مستوفیان از بیم خواجه احمد نانی که وی و کسان وی خورده بودند در مدت صاحب دیوانی و مشاهره که استده اند آن را جمع کردند... (تاریخ بیهقی ص 370). بوالحسن سیاری صاحب دیوانی ری و جبال دارد. (تاریخ بیهقی ص 373). کار وی صاحب دیوانی است که هم کفایت دارد و هم امانت. (تاریخ بیهقی ص 373). و صاحب دیوان حضرت غزنه و اطراف مملکت وهندوستان که به غزنین نزدیک است بوده. (تاریخ بیهقی ص 397). صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری از نشابور دررسید. (تاریخ بیهقی ص 418). صاحب دیوان خراسان سوری در باب وی تلبیسها ساخته. (تاریخ بیهقی ص 442). نامۀصاحب برید ری رسید به گذشته شدن ابوالحسن سیاری رحمهاﷲ علیه و صاحب دیوانی را او میداشت... امیر نامه ای فرمود به سیستان و عزیز بوشحنه آنجا بود تا سوی ری رود و به صاحب دیوانی قیام کند. (تاریخ بیهقی ص 444). مرا گر صاحب دیوان اعلی چرا گوید به خدمت می نیایی. سعدی. نزدیک صاحب دیوان رفتم به سابقۀ معرفتی که میان ما بود. (گلستان). صاحب دیوان ما گوئی نمیداند حساب کاندر این طغرا نشان حسبهً ﷲ نیست. حافظ. و از روی وقوف و کاردانی در سرانجام امور صاحب دیوانی شروع نمود. (حبیب السیر جزء چهار از ج 3ص 352)
سرکار و ناظر خزانه و مالیۀ دولت. عهده دار عایدات مملکت. شغلی بوده است تقریباً معادل با وظیفۀ مستوفی یا مستوفی الممالک در این اواخر یا وزارت مالیۀ کنونی: پس از وفات سلطان محمود... مهم صاحب دیوانی غزنه بدو (ابوسعید سهل) داده آمده با ضیاع خاص. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 124). محمود شغل همه صنایع غزنی خاص بدو مفوض کرد، و این کار برابر صاحب دیوانی غزنین است. (تاریخ بیهقی ص 124). و صاحب دیوان سواران بیستگانیها بدهد. (تاریخ بیهقی ص 267). و سوری صاحب دیوان بینهایت چیز فرستاده بود نزدیک وکیل. (تاریخ بیهقی ص 275). و آنچه اکنون ضمان کرده بودند بطلبد و به نیشابور فرستد نزدیک سوری صاحب دیوان. (تاریخ بیهقی ص 345). و قاضی صاعد و صاحب دیوان نیشابور و رئیس پوشنگ... حاضر بودند. (تاریخ بیهقی ص 365). و بوالقاسم کثیر را که صاحب دیوانی خراسان داده بودند درپیچید. (تاریخ بیهقی ص 367). پیغام داد که بنده نگوید که حساب صاحب دیوان مملکت نباید گرفت. (تاریخ بیهقی ص 368). و مستوفیان از بیم خواجه احمد نانی که وی و کسان وی خورده بودند در مدت صاحب دیوانی و مشاهره که استده اند آن را جمع کردند... (تاریخ بیهقی ص 370). بوالحسن سیاری صاحب دیوانی ری و جبال دارد. (تاریخ بیهقی ص 373). کار وی صاحب دیوانی است که هم کفایت دارد و هم امانت. (تاریخ بیهقی ص 373). و صاحب دیوان حضرت غزنه و اطراف مملکت وهندوستان که به غزنین نزدیک است بوده. (تاریخ بیهقی ص 397). صاحب دیوان خراسان ابوالفضل سوری از نشابور دررسید. (تاریخ بیهقی ص 418). صاحب دیوان خراسان سوری در باب وی تلبیسها ساخته. (تاریخ بیهقی ص 442). نامۀصاحب برید ری رسید به گذشته شدن ابوالحسن سیاری رحمهاﷲ علیه و صاحب دیوانی را او میداشت... امیر نامه ای فرمود به سیستان و عزیز بوشحنه آنجا بود تا سوی ری رود و به صاحب دیوانی قیام کند. (تاریخ بیهقی ص 444). مرا گر صاحب دیوان اعلی چرا گوید به خدمت می نیایی. سعدی. نزدیک صاحب دیوان رفتم به سابقۀ معرفتی که میان ما بود. (گلستان). صاحب دیوان ما گوئی نمیداند حساب کاندر این طغرا نشان حِسْبَهً ﷲ نیست. حافظ. و از روی وقوف و کاردانی در سرانجام امور صاحب دیوانی شروع نمود. (حبیب السیر جزء چهار از ج 3ص 352)
صاحبدیوانان. کاتبان. رئیسان دفاتر و نامه ها. رئیسان امور دیوانی و دولتی. وزیران امور مالی و محاسباتی. دبیران: و هریک از اصحاب دیوان او صدری بود با اصل و حسب و علم. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 92). و رجوع به اصحاب دواوین و صاحبدیوان شود
صاحبدیوانان. کاتبان. رئیسان دفاتر و نامه ها. رئیسان امور دیوانی و دولتی. وزیران امور مالی و محاسباتی. دبیران: و هریک از اصحاب دیوان او صدری بود با اصل و حسب و علم. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 92). و رجوع به اصحاب دواوین و صاحبدیوان شود
آنکه دیوان رسالت پادشاه دارد و نامه های او نویسد. دبیر. رئیس دفتر: از حدیث حدیث شکافد. ذوالریاستین که فضل بن سهل را گفتندو ذوالیمینین که طاهر را و ذوالقلمین که صاحب دیوان رسالت مأمون بود قصۀ دراز بگویم. (تاریخ بیهقی ص 135). گفت: (حضرت رضا) یا امیرالمؤمنین فضل سهل بسنده باشد که وی شغل کدخدائی مرا تیمار دارد، و علی سعید صاحب دیوان رسالت خلیفه که از من نامه ها نویسد. (تاریخ بیهقی ص 137). خواجه عمید ابوسهل که صاحب دیوان رسالت است در روزگار سلطان بزرگ ابوشجاع فرخ زاد... (تاریخ بیهقی ص 139). و به روزگار وزارت خواجۀ بزرگ عبدالرزاق دام تمکنه صاحب دیوان رسالت وی بود. (تاریخ بیهقی ص 153). و جملۀ خواجه شماران و اعیان و صاحب دیوان رسالت... همه آنجا آمدند. (تاریخ بیهقی ص 180). امیر مسعود رضی اﷲ عنه خلوتی کرد با وزیر خواجه احمد حسن و بونصر مشکان صاحب دیوان رسالت. (تاریخ بیهقی ص 217). و خواجۀ بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت نیز بنشستند. (تاریخ بیهقی ص 222). و خواجۀ بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت به غزنین ماندند. (تاریخ بیهقی ص 260) .و سلطان و خواجۀ بزرگ و بونصر صاحب دیوان رسالت خالی کردند و احمد را بخواندند... (تاریخ بیهقی ص 270). وزیر و عارض و صاحب دیوان رسالت و ندما حاضر آمدند. (تاریخ بیهقی ص 276). اگر من که صاحب دیوان رسالتم و مخاطبات به استصواب من میرود او را این نبشتمی کس بر من عیب نکردی. (تاریخ بیهقی ص 397). و صاحب دیوان رسالت را پیغام داد بر زبان عراقی. (تاریخ بیهقی ص 413)
آنکه دیوان رسالت پادشاه دارد و نامه های او نویسد. دبیر. رئیس دفتر: از حدیث حدیث شکافد. ذوالریاستین که فضل بن سهل را گفتندو ذوالیمینین که طاهر را و ذوالقلمین که صاحب دیوان رسالت مأمون بود قصۀ دراز بگویم. (تاریخ بیهقی ص 135). گفت: (حضرت رضا) یا امیرالمؤمنین فضل سهل بسنده باشد که وی شغل کدخدائی مرا تیمار دارد، و علی سعید صاحب دیوان رسالت خلیفه که از من نامه ها نویسد. (تاریخ بیهقی ص 137). خواجه عمید ابوسهل که صاحب دیوان رسالت است در روزگار سلطان بزرگ ابوشجاع فرخ زاد... (تاریخ بیهقی ص 139). و به روزگار وزارت خواجۀ بزرگ عبدالرزاق دام تمکنه صاحب دیوان رسالت وی بود. (تاریخ بیهقی ص 153). و جملۀ خواجه شماران و اعیان و صاحب دیوان رسالت... همه آنجا آمدند. (تاریخ بیهقی ص 180). امیر مسعود رضی اﷲ عنه خلوتی کرد با وزیر خواجه احمد حسن و بونصر مشکان صاحب دیوان رسالت. (تاریخ بیهقی ص 217). و خواجۀ بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت نیز بنشستند. (تاریخ بیهقی ص 222). و خواجۀ بزرگ و عارض و صاحب دیوان رسالت به غزنین ماندند. (تاریخ بیهقی ص 260) .و سلطان و خواجۀ بزرگ و بونصر صاحب دیوان رسالت خالی کردند و احمد را بخواندند... (تاریخ بیهقی ص 270). وزیر و عارض و صاحب دیوان رسالت و ندما حاضر آمدند. (تاریخ بیهقی ص 276). اگر من که صاحب دیوان رسالتم و مخاطبات به استصواب من میرود او را این نبشتمی کس بر من عیب نکردی. (تاریخ بیهقی ص 397). و صاحب دیوان رسالت را پیغام داد بر زبان عراقی. (تاریخ بیهقی ص 413)
صاحب دیوان. میرزا فتحعلیخان فرزند حاج میرزا علی اکبر قوام الملک شیرازی است. او فرزند کهتر حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله صدر اعظم فتحعلیشاه است که سابقاً کلانتر شیراز و در محاربات آغا محمدخان و لطف علیخان زند طرفدار قاجاریه بود. فتحعلیخان میان سالهای 1280 و 1290 هجری قمری به مقام صدارت رسید ولی بناگاه مورد خشم خاقان واقع شدو خود و دودمانش برافتاد. (از سبک شناسی ج 3 ص 400)
صاحب دیوان. میرزا فتحعلیخان فرزند حاج میرزا علی اکبر قوام الملک شیرازی است. او فرزند کهتر حاجی ابراهیم خان اعتمادالدوله صدر اعظم فتحعلیشاه است که سابقاً کلانتر شیراز و در محاربات آغا محمدخان و لطف علیخان زند طرفدار قاجاریه بود. فتحعلیخان میان سالهای 1280 و 1290 هجری قمری به مقام صدارت رسید ولی بناگاه مورد خشم خاقان واقع شدو خود و دودمانش برافتاد. (از سبک شناسی ج 3 ص 400)